کوتاه مثل آه

برای ماه رخ

کوتاه مثل آه

برای ماه رخ

مهم نیست میگی هیچ کجا برام پیام نزار.مهم نیست بام....... و....و.....بیرون بودی یا هر کار دیگه ای که کردی.همین که تصویر گریه کردنت میاد جلو چشام دیوونه میشم.....یاد اونشب میفتم تو آشپزخونه که گریه میکردی و هیچ کاری نمی تونستم برا آروم کردنت بکنم....دوباره اینجوری گریه کردی؟

این شد چهارمیش؟

چرا تو اینقدر بد شانسی؟

چرااااااااااااااا؟چرا نباید خوشبخت باشی؟

چرا نباید آروم باشی؟

خودمم بدبختم میدونم.به درک.کاش همه ی بدبختیهای تو هم سهم من میشد.کاش به جای تو من گریه میکردم.......کاش تو خوشبخت بودی........

هق هق میکردم وقتی میخوندم که سرت گذاشتی رو سینه ی.....و گریه کردی....الهی بمیرم...

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جان مادرت  تو رو به هر کس و هر چیزی که برات عزیزترینه نکن..خواهش میکنم...التماس میکنم...........


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد