کوتاه مثل آه

برای ماه رخ

کوتاه مثل آه

برای ماه رخ

سرد،مثه زمین یخ بسته ی دم صبح

سلام ماهرخ عزیزم. 

با لحن سرد حرفهات،انگار همه ی دنیا یخ بسته باشه. 

برف اومده و بی تو هیچ میلی به قدم زدن لابلای درختهایی که با هم از کنارشون رد شدیم نداشتم.بعد از این همه سالی که توی ذهنم مونده اولین باریه که برف میاد و نمیرم تو پارک.به این فکر میکنم که ممکنه بازم بتونم تو برف برم و اونجا قدم بزنم؟ 

میدونم تو برا چی رفتی.لازم نیست هر دفعه تکرارش کنی.زیاد طول نمیکشه که بفهمی اشتباه کردی و جفتمون میدونیم که اون روز خیلی دیر شده برا هر کاری. 

دلم برات تنگ شده.برا راه رفتنت توی خونه.برا حرف زدنت.برا بغل کردن تن خیست.برا سسس گفتنت که صدا میره پایین.برا بوسه های خیست زیر دوش. 

دلم تنگ شده برا لحظه هایی که میچسبیدی بهم و میگفتی پری سیما دخترمه.میشه دختر ما شکل پری سیما بشه؟ 

دلتنگتم...